قصه گو

داستان دنباله دار

قصه گو

داستان دنباله دار

گذر زمان قسمت پنجم

یک ساعتی بود که سامان مشغول کار شده بود

کار گود بردای ساختمان رو آغاز کرده بودند

کم حوصله بود

از دست زمین وزمان گله داشت

از کوچکترین اتفاقی عصبی میشد و سر کارگر های بیچاره داد وهوار میکرد

وقتی از دور رها را دید عصبی تر شد

تنها چیزی که کم داشت همین بود

رها

گل بود به سبزه نیز آراسته شد

چاره ای نبود

رها : سلام مهندس مزاحم شدم بگم شب یادتون نره ها

سامان : چشم خانم

رها در حالیکه داشت تو کیفش دنبال چیزی میگشت و زیر لب غر غر میکرد که انگار شی مورد نظرش رو پیدا کرد و گفت: بیاین اینم آدرس فعلا

سامان که از سرعت عمل این زن جن مانند متعجب بود گفت خداحافظ ولی خیلی وقت بود که رها رفته بود

سامان نگاهی به آدرس انداخت فاصله ی زیادی تا خانه نداشت

در دل آرزو کرد باران هم دعوت باشد .

ولی بلافاصله به خود نهیب زد : آخه تو این وضعیت صنم وقت عشق وعاشقیه !!!

بعد از ظهر بود که به خانه رسید

با بی حوصلگی داشت مهیای مهمانی میشد اما خودش هم نمیدانست چرا این همه به آینه نگاه میکرد وبه خودش میرسید

صنم : کجا ایشالا ؟خوشتیپ شدی

سامان : تو که هنوز نپوشیدی ! بجنب دیگه

صنم در حالیکه گره کروات سامان رو مرتب میکرد خندهی موزیانه ای هم به لب داشت .

سامان نگاهی به صنم کرد وزنگ در خانه ی رها را زد

با ورود آنها صدای دست و پیانو بلند شد .

اول سامان مفهمو این کارا رو نفهمید ولی با دیدن

مجید و بقیه ی رفقای دوره ی مدرسه فهمید که چه خبره

بعد از این همه سال .......

همه بودند اما باران

چند بار سامان این سو و ان سو را به امید دیدنش نگاه کرد اما ....

صنم : عزیزم دنبال کسی میگردی !

سامان : کوفت .چرا نیمده

صنم در حالیکه میخندید : کی

سامان : عمه ی من

صنم : حالا که این طور شد اصلا نمیگم که یه نگاهی به پیانیست هم بکن

سامان : ا باران ! تو مگه میشناسیش

 

نظرات 2 + ارسال نظر
شاذه شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:03 ب.ظ http://shazze.blogsky.com

خیلی خوب نوشته شده. آفرین!

مرسی !( خجالت )

ماهی خانوم شنبه 12 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ب.ظ http://mahinameh.blogsky.com

سلام
آخی! چقدر جالبه وبلاگتون
جدی می گم
این مدلی خیلی کم داریم وبلاگ
شاد باشید

اینکه جالبه رو نمیدونم
ولی منم عاشق داستانم
ولی اگه یه داستان تو گوگول سرچ بنمایی فقط.......... و با مشترک گرامی ودستریسی ممنوع مواجه میشی !
مرسی بازم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد